27 فروردين 1397 - 10:58

روايت غيرت ايراني از دبي تا شام

فیلم‌های «لاتاری» و «به وقت شام» به عنوان دو اثر سینمای انقلاب در حالی در اکران نوروزی، باعث رونق در سینمای ایران شدند که به لحاظ محتوایی نیز، بن‌مایه انقلابی، ملی و دینی هر دو اثر، آن‌ها را به فیلم‌هایی شاخص در طول سال‌های اخیر بدل کرده است.
نویسنده : رسول سنایی راد
کد خبر : 528
پایگاه رهنما:

فیلم‌های «لاتاری» و «به وقت شام» به عنوان دو اثر سینمای انقلاب در حالی در اکران نوروزی، باعث رونق در سینمای ایران شدند که به لحاظ محتوایی نیز، بن‌مایه انقلابی، ملی و دینی هر دو اثر، آن‌ها را به فیلم‌هایی شاخص در طول سال‌های اخیر بدل کرده است.

این دو فیلم اگرچه در ظاهر هیچ شباهت گفتمانی و ساختاری با یکدیگر ندارند، اما هر دو یک حس مشترک را در مخاطب مورد توجه قرار می‌دهند؛ لاتاری از دل یک ملودرام عاشقانه و به وقت شام از دل یک نبرد سنگین با داعش، می‌توانند به یک نقطه مشترک برسند و آن هم «غیرت ایرانی» و «هویت ملی» است.

«لاتاری»؛ قصه غیرت ایرانی

لاتاری، برخلاف دوساخته قبلی محمدحسین مهدویان یعنی «ماجرای نیمروز» و «ایستاده در غبار» که به موضوعات تاریخی و سیاسی اختصاص داشتند، موضوعی در زمان حال بوده و محتوایی اجتماعی دارد. اگرچه پدیده قاچاق دختران، به عنوان یک آسیب بزرگ اجتماعی همواره در رسانه‌های کشور مطرح بوده، اما برجسته‌کردن موضوع «غیرت ایرانی» در کنار طرح موضوع فریب، قاچاق و سوءاستفاده از دختران ایرانی در کشور‌های حاشیه خلیج‌فارس، جذابیت‌های بیشتری به «لاتاری» به عنوان جدیدترین اثر مهدویان بخشیده است. اگرچه نقش اول داستان، بیشتر به دنبال مهاجرت و رفتن به امریکاست، اما وقتی پای ناموس وسط باشد، غیرت دینی و ملی با هم جمع می‌شود و می‌شود کاری کارستان! همان چیزی که مخاطب را به وجد می‌آورد و بعد از تماشای فیلم او را راضی به بیرون سینما هدایت می‌کند.

هومن نشتائی منتقد سینما، نظر چندان متمایلی به «لاتاری» ندارد. او با تأکید بر اینکه «لاتاری» از دو اثر قبلی مهدویان ضعیف‌تر است، می‌گوید: «لاتاری» تا حدی دچار شعارزدگی شده و می‌توان گفت، کمی با اغراق جلو آمده است؛ البته شاید همین شعار‌ها توانست دل بسیاری را به‌دست آورد. برای مثال در انتهای فیلم، وقتی صحبت از خلیج‌فارس شد و همه در سالن دست و سوت زدند، با اینکه خیلی به من چسبید، اما یاد تریبون‌های سیاسی افتادم که کسی شعاری را فریاد می‌زند و همه در ادامه با خوشحالی او را تشویق می‌کنند.

اما مهدی نورمحمدزاده دیگر منتقد سینما نظر متفاوتی دارد و درخصوص «لاتاری» می‌گوید: لاتاری، به شکلی هنرمندانه مقوم وحدت و هویت ملی ایرانیان است. تأکید به جا و زیبا بر عنوان «خلیج‌فارس»، حفظ و دفاع از ناموس وطن، اقتدار نیرو‌های امنیتی، لزوم حفظ غرور ملی در برابر زیاده‌خواهی کشور‌های عربی منطقه و تهدید شجاعانه دشمن از مواردی هستند که به خوبی در پیکره فیلم جا افتاده‌اند و مخاطب را به هویت ایرانی خود مفتخر می‌کند.

نورمحمدزاده تأکید می‌کند که «لاتاری از این منظر با گفتمان انقلاب اسلامی کاملاً هماهنگ است، چراکه کم رنگ‌شدن وحدت و هویت ملی ایرانیان، یکی از چالش‌های فرهنگی ایران امروز است و گفتمان انقلاب اسلامی باید در جهت تقویت آن کوشا و فعال باشد، لاتاری چنین است و باید تبریک گفت: به تیم سازنده آن.»

«به وقت شام»؛ حکایت غیرت اسلامی

برخلاف تم عاشقانه و ملودرام «لاتاری»، اما «به وقت یک شام» ابراهیم حاتمی‌کیا یک فیلم کاملاً جنگی و نفس‌گیر از نبرد نیرو‌های ایرانی و سوری با جریان تکفیری تروریستی داعش در قلب کشور سوریه است. خلبان ایرانی که به همراه پدرش به عنوان مستشاران نظامی حضور دارند، با غیرتشان تصمیم می‌گیرند تا اجازه ندهند، هواپیمایی اسیر دست داعشی‌ها شود و باز با همان غیرت تا پای جان می‌مانند تا خون مظلومی به زمین ریخته نشود. در فضایی که هجمه‌ها و سؤالات زیادی درباره حضور مدافعان ایرانی در سوریه وجود دارد، «به وقت شام» تکمله‌ای تصویری بر شهادت شهید حججی‌ها و حضور مظلومانه مدافعانی است که با گذشتن از همه چیز، حتی خانواده و عزیزترین کسانشان، برای امینت کشور بی‌ادعا و غیورانه می‌جنگند.

مسعود فراستی منتقد سینما، در همین خصوص در برنامه آپستروف گفته بود: «این فیلم توانست نه من، بلکه طیف گسترده‌ای از مخاطبانی که فیلم را دیده‌اند سرگرم کند. حاتمی‌کیا در این فیلم به شکل غیرمستقیم پاسخ آن عده را که سؤال می‌کنند ما در سوریه چه می‌کنیم، داده است. بی‌آنکه دست به اغراق و زیاده‌گویی بزند یا شعار‌های عجیب و غریب بدهد.»

فراستی تأکید کرده بود: «من یک ضد داعشی هستم و دیدن این فیلم باعث شد اطلاعات تازه و زیادی درباره داعش به دست بیاورم و چهره آن‌ها را بشناسم. حاتمی‌کیا با فیلم "به وقت شام" می‌خواهد به مخاطب بگوید داعش فقط در سوریه نیست؛ بلکه می‌تواند بیخ گوش ما باشد، آن هم با آن حجم از جنایتکاری و حیوان‌صفتی.»

اگرچه همزمانی اکران دو فیلم لاتاری و به وقت شام که فروش نزدیکی در گیشه دارند و به نظر می‌رسد دارای مخاطبان یکسانی هم باشند، با کمی کج‌سلیقگی همراه بوده است. اما به نظر می‌رسد که هر دو اثر به خوبی توانسته‌اند پیام مهمی را به مخاطبان ایرانی منتقل کنند و در کنار آن، با کشیدن مردم به سینماها، رکود سینما را هم – در حوزه آثار مشابه - بعد از مدت‌ها بشکنند و این یعنی یک اتفاق فرهنگی دلچسب.»

ارسال نظرات